مبانی نظری نظریه های شناختی-رفتاری افسردگی
دارای 80 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
نظریه های شناختی-رفتاری افسردگی
مقدمه : در فصل دوم به ادبیات و پیشینه مطالعاتی در زمینه های نظری و عملی متغیرهای پژوهش و عوامل مداخله گر پرداخته می شود.
رشد مطالعات دربارة نقش واسطه ای و ارزیابی و سبک شناختی در سال های اخیر موجب گسترش، توسعه دانش و کاربرد این نقش در عرصه سلامت روان گردیده است. یکی از برجسته ترین پژوهش ها در این زمینه نظریه سبک اسنادی سلیگمن و تیزدیل ( 1987) است ، که بعنوان نظریه درماندگی افسردگی توسط آلوی و همکاران ( 1988) مورد تجدید نظر قرار گرفت. این نظریه در ابتدا برای فهم ودرمان افسردگی مطرح شد؛ اما بخاطر کاربرد زیادآن در توضیح فرایند استرس توسعه و گسترش فراوان یافته است. یکی از جنبه های ارزیابی شناختی تاکید بر کاربرد بسیار وسیع الگوی سبک حل مسأله در مورد فرایند استرس و مقابله می باشد ، که در ادبیات روان شناسی پیشنهاد شده است ( نزو ، نزو و پری 1989، کسیدی و لانگ 1996) . شواهدی که از بررسی های همه جانبه سبک حل مساله به دست آمده ثابت گردید، که این ساخت یک مفهوم واحد نیست و متغیرهایی همچون سبک اسنادی ، واکنش های عاطفی ، درماندگی ، اعتماد بنفس ، منبع کنترل ، سبگ گرایش – اجتناب ، ابداع و خلاقیت در آن دخیل می باشند.این عوامل که مشترکاً در سبک حل مساله و فرایند استرس مداخله می کنند بعنوان واکنش های مقابله ای نامیده شده اند. برای نمونه دیکسون ، هینرو اندرسون ( 1991) رابطه ای بین سبک حل مساله با درماندگی و سطح استرس وارده پیدا نموده اند، که پیش بینی کننده خودکشی در دانشجویان دانشگاه است. نزو ( 1987) سبک حل مساله را بعنوان فرایندی شناختی – رفتاری معرفی می کند که توسط آن افراد راهبردهای موثری برای مقابله با مشکلات زندگی شناسایی و کشف می کنند. سبک حل مساله بعنوان متغیر مهم در ایجاد و ابقا اختلالات عاطفی در روان شناسی به تازگی مطرح شده است . بنا به مطالعات کسیدی و لانگ ( 1996) طبیعت سازه سبک حل مساله که با تاکید بر نظریه سبک اسنادی افسردگی ابداع گردیده چند عاملی است ، ومی تواند به طور گسترده ای در مورد فرایند استرس به کار رود.
لذا در فصل دوم , ادبیات و پیشینه متغیرهای پژوهش در دو بخش مورد مطالعه قرار می گیرد: بخش اول ، به نظریه های شناختی – رفتاری افسردگی ، ساختار سبک حل مساله ، ماهیت و فرایند استرس و مقابله پرداخته می شود و در بخش دوم ، ارتباط متغیرهای پژوهش با یکدیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
علايم افسردگی و سبک های آن
برای درک اصطلاح بالينی افسردگی انجمن روان پزشکی امريکا( 1994) اظهار می دارد که افراد دچار افسردگی بالينی به مدت 2 هفته يا بيشتر علايم زير را تجربه می کنند:
• تغيير در اشتها, آنها يا کم اشتها می شوند و وزن را از دست می دهند و يا پراشتها می شوند و وزنشان زياد می شود.
• بی خوابی يا خواب بيش از حد معمول .
• کاهش انرژی و احساس خستگی .
• از دست دادن علاقه واحساس لذت نسبت به فعاليتهای لذت بخش گذشته.
• احساس بی ارزشی , خود سرزنشی يا گناه زياد.
• کاهش توانايی تفکر يا تمرکز.
• افکار تکراری درباره مرگ , افکار خودکشی .
افرادی که از افسردگی رنج می برند سبک های زير در آن ها به صورت عادت در می آيند . آنها بايد ياد بگيرند به خاطر حفظ سلامت خود از اين سبک ها دست بردارند ( هدلاند ورود , 1995).
وابستگی غير واقع بينانه به ديگران : افراد افسرده عزت نفس خود را به شدت وابسته به تأیيد ديگران می دانند.
فقدان سيستم حمايت اجتماعی : افراد مستعد افسردگی بيشتر درونگرا و منزوی هستند . آنها از مهارت های لازم برای حفظ روابط اجتماعی جهت حمايت خود استفاده نمی کنند.
استرس در روابط نزديک : احساس افسردگی اغلب هنگامی که در روابط بين فردی ناهمگنی وجود دارد افزايش می يابد.
سبک تمرکز برخود افسرده ساز: افراد افسرده ذهن خود را با افکار منفی مشغول می کنند آنها زمان زيادی را صرف يادآوری موارد منفی زندگی خود کرده و هرگز مهارت های رويارويی خود را به کار نمی برند.
آسيب پذيری کمال گرايانه : افراد افسرده اصرار دارند که کامل باشند و چون کامل نيستند خود را بی ارزش و زندگي شان را بيهوده تلقی می کنند.
کنترل بيرونی : افراد افسرده احساس می کنند که وقايع مهم زندگی شان خارج از کنترل آنها است.
الف - نظریه های شناختی افسردگی :
افسردگی از تغييرات نظام شناختی ناشی می شود , فرد افسرده تحت تاثير برخی از عوامل شناختی خود تجربه ها و آينده اش را با ديد « منفی » نگاه می کند نگرش منفی در همه ابعاد وجود او مانند احساس , تفکر و رفتارش ديده می شود ؛ با خود برخوردی منفی دارد به همين دليل به تعيين هدف و پيگيری آن بي علاقه می شود و آينده را تيره و تار می بيند و احساس می کند انسانی حقير . بی ارزش و از لحاظ اجتماعی به عنصری بدرد نخور تبديل شده است . تفکر منفی به ساير نشانه های افسردگی , مانند , اندوه , رفتار انفعالی , خودخوری , بی نشاطی و ميل به خودکشی , کمک می کند؛ در نتيجه دايره بسته ای ايجاد می شود ( تصویر 1-2)و تفکر منفی , روحيه ناخوشايند و انگيزه های منفی يکديگر را تقويت می کند ( به نقل از قراچه داغی , ترجمه 1382). در توجیه نظام شناختی افسردگی به نظریه های شناخته شده مرتبط با بنیادهای شناختی افسردگی پرداخته می شود.
دارای 80 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
نظریه های شناختی-رفتاری افسردگی
مقدمه : در فصل دوم به ادبیات و پیشینه مطالعاتی در زمینه های نظری و عملی متغیرهای پژوهش و عوامل مداخله گر پرداخته می شود.
رشد مطالعات دربارة نقش واسطه ای و ارزیابی و سبک شناختی در سال های اخیر موجب گسترش، توسعه دانش و کاربرد این نقش در عرصه سلامت روان گردیده است. یکی از برجسته ترین پژوهش ها در این زمینه نظریه سبک اسنادی سلیگمن و تیزدیل ( 1987) است ، که بعنوان نظریه درماندگی افسردگی توسط آلوی و همکاران ( 1988) مورد تجدید نظر قرار گرفت. این نظریه در ابتدا برای فهم ودرمان افسردگی مطرح شد؛ اما بخاطر کاربرد زیادآن در توضیح فرایند استرس توسعه و گسترش فراوان یافته است. یکی از جنبه های ارزیابی شناختی تاکید بر کاربرد بسیار وسیع الگوی سبک حل مسأله در مورد فرایند استرس و مقابله می باشد ، که در ادبیات روان شناسی پیشنهاد شده است ( نزو ، نزو و پری 1989، کسیدی و لانگ 1996) . شواهدی که از بررسی های همه جانبه سبک حل مساله به دست آمده ثابت گردید، که این ساخت یک مفهوم واحد نیست و متغیرهایی همچون سبک اسنادی ، واکنش های عاطفی ، درماندگی ، اعتماد بنفس ، منبع کنترل ، سبگ گرایش – اجتناب ، ابداع و خلاقیت در آن دخیل می باشند.این عوامل که مشترکاً در سبک حل مساله و فرایند استرس مداخله می کنند بعنوان واکنش های مقابله ای نامیده شده اند. برای نمونه دیکسون ، هینرو اندرسون ( 1991) رابطه ای بین سبک حل مساله با درماندگی و سطح استرس وارده پیدا نموده اند، که پیش بینی کننده خودکشی در دانشجویان دانشگاه است. نزو ( 1987) سبک حل مساله را بعنوان فرایندی شناختی – رفتاری معرفی می کند که توسط آن افراد راهبردهای موثری برای مقابله با مشکلات زندگی شناسایی و کشف می کنند. سبک حل مساله بعنوان متغیر مهم در ایجاد و ابقا اختلالات عاطفی در روان شناسی به تازگی مطرح شده است . بنا به مطالعات کسیدی و لانگ ( 1996) طبیعت سازه سبک حل مساله که با تاکید بر نظریه سبک اسنادی افسردگی ابداع گردیده چند عاملی است ، ومی تواند به طور گسترده ای در مورد فرایند استرس به کار رود.
لذا در فصل دوم , ادبیات و پیشینه متغیرهای پژوهش در دو بخش مورد مطالعه قرار می گیرد: بخش اول ، به نظریه های شناختی – رفتاری افسردگی ، ساختار سبک حل مساله ، ماهیت و فرایند استرس و مقابله پرداخته می شود و در بخش دوم ، ارتباط متغیرهای پژوهش با یکدیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
علايم افسردگی و سبک های آن
برای درک اصطلاح بالينی افسردگی انجمن روان پزشکی امريکا( 1994) اظهار می دارد که افراد دچار افسردگی بالينی به مدت 2 هفته يا بيشتر علايم زير را تجربه می کنند:
• تغيير در اشتها, آنها يا کم اشتها می شوند و وزن را از دست می دهند و يا پراشتها می شوند و وزنشان زياد می شود.
• بی خوابی يا خواب بيش از حد معمول .
• کاهش انرژی و احساس خستگی .
• از دست دادن علاقه واحساس لذت نسبت به فعاليتهای لذت بخش گذشته.
• احساس بی ارزشی , خود سرزنشی يا گناه زياد.
• کاهش توانايی تفکر يا تمرکز.
• افکار تکراری درباره مرگ , افکار خودکشی .
افرادی که از افسردگی رنج می برند سبک های زير در آن ها به صورت عادت در می آيند . آنها بايد ياد بگيرند به خاطر حفظ سلامت خود از اين سبک ها دست بردارند ( هدلاند ورود , 1995).
وابستگی غير واقع بينانه به ديگران : افراد افسرده عزت نفس خود را به شدت وابسته به تأیيد ديگران می دانند.
فقدان سيستم حمايت اجتماعی : افراد مستعد افسردگی بيشتر درونگرا و منزوی هستند . آنها از مهارت های لازم برای حفظ روابط اجتماعی جهت حمايت خود استفاده نمی کنند.
استرس در روابط نزديک : احساس افسردگی اغلب هنگامی که در روابط بين فردی ناهمگنی وجود دارد افزايش می يابد.
سبک تمرکز برخود افسرده ساز: افراد افسرده ذهن خود را با افکار منفی مشغول می کنند آنها زمان زيادی را صرف يادآوری موارد منفی زندگی خود کرده و هرگز مهارت های رويارويی خود را به کار نمی برند.
آسيب پذيری کمال گرايانه : افراد افسرده اصرار دارند که کامل باشند و چون کامل نيستند خود را بی ارزش و زندگي شان را بيهوده تلقی می کنند.
کنترل بيرونی : افراد افسرده احساس می کنند که وقايع مهم زندگی شان خارج از کنترل آنها است.
الف - نظریه های شناختی افسردگی :
افسردگی از تغييرات نظام شناختی ناشی می شود , فرد افسرده تحت تاثير برخی از عوامل شناختی خود تجربه ها و آينده اش را با ديد « منفی » نگاه می کند نگرش منفی در همه ابعاد وجود او مانند احساس , تفکر و رفتارش ديده می شود ؛ با خود برخوردی منفی دارد به همين دليل به تعيين هدف و پيگيری آن بي علاقه می شود و آينده را تيره و تار می بيند و احساس می کند انسانی حقير . بی ارزش و از لحاظ اجتماعی به عنصری بدرد نخور تبديل شده است . تفکر منفی به ساير نشانه های افسردگی , مانند , اندوه , رفتار انفعالی , خودخوری , بی نشاطی و ميل به خودکشی , کمک می کند؛ در نتيجه دايره بسته ای ايجاد می شود ( تصویر 1-2)و تفکر منفی , روحيه ناخوشايند و انگيزه های منفی يکديگر را تقويت می کند ( به نقل از قراچه داغی , ترجمه 1382). در توجیه نظام شناختی افسردگی به نظریه های شناخته شده مرتبط با بنیادهای شناختی افسردگی پرداخته می شود.
مبانی نظری نظریه های شناختی-رفتاری افسردگی
دارای 80 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
دارای 80 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.