موضوع : مدیریت منابع انسانی استراتژیکتوضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد
1- خلاصه
در اين مقاله سه شكل پيچيدگي آورده شده است: و پيچيدگي الگوريتمي، سازماني و سازمان يافته. پيچيدگي سازمان يافته براي مديريت شركتها، مناسبترين است. اين پيچيدگي يك شكل فرمان مورد بحث است كه در نتيجه كاربرد مفيد قوانين با رقابت گروههاي علاقمند در رابطه با اشكال خاص نهادي كردن به دست آمده است. بيان كيفي پيچيدگي، تعهد كردن است، خصوصاً زماني كه به سطح ميكروسكوپي رفتار در يك شركت ميپردازيم.
براي درك چشمانداز شغلي شركت، چهار نگراني مرتبط لازم است كه در صحنه باشد. آنها به عملي متعادل كننده و خوشايند احتياج دارند. بعلاوه، از نقطه نظر هماهنگي، چهار جهتيابي ارزشي وجود دارد، كه چهار ضميمه مختلف كه شركت با آنها درگير است را شرح ميدهد. اين چهارچوب مربع براي شرح مفصل مديريت منابع انساني استراتژيك (HRM) به عنوان نمونهاي از پيچيدگي سازمان يافته به كار ميرود و براي خلاصه كردن ويژگيهاي طراحي TM كار شبيهسازي مديريت است. همانطور كه اين جا يك محيط ياديگري خود سازماندهي شده است، من خاطر نشان ميكنم كه اين شبيهسازي مديريتي به شكل آزاد، اشكال مختلف ايجاد سازمان را مجاز ميكند. شبيهسازي وريزيت بعنوان بخشي از يك برنامه آموزشي داخل شركتي به كار ميرود. پايه تجربي به شركتي برميگردد كه در فرآيند تغيير بنيادي از سازمان دولتي به بازيگر بازار جهاني در بخش خدمات اقتصاد تغيير ميكند. يكي از اهداف PERFORM TM بهبود اين فرآيند تغيير است.
پس از خلاصه كردن شبيهسازي مديريتي، من مجذوب كنندههايي را معرفي ميكنم كه از روشي نتيجهگيري شد كه شركتكنندگان جلسات شبيه سازي بعدي سازماني در شركت شبيهسازي شدهشان ايجاد كنند. موانع مختلفي جهت تغيير وجود دارد، كه روي نمونههاي جذب كننده تأثير ميگذارد.
2- معرفي: منظره پيچيدگي فرضي
براي محضم معني تئوري پيچيدگي دراجتماع و قلمروهاي بشري، ارزشمند است كه تفاوت بين پيچيدگي الگوريتمي، سازماني و سازماندهي شده را تشخيص دهيم. پيچيدگي الگوريتمي به قابليت شمارش و قابليت ساخت سيستم برميگردد. كه اين موضوع به كميت اطلاعاتي برميگردد كه سيستم را توصيف ميكند، به حداقل نمونه پيشگام، الگوي حداقل، به ساخت دورباز الگوي برميگردد.
بعلاوه پيچيدگي الگوريتميك براساس تئوري سيستماتيك مدلهاي وابسته به مشاهده كننده است. اجتماع ناظران، در ارتباط با اين نوع پيچيدگي، عدسي پيچيدگي را از طريق تنوع رياضي، سيستمهاي فرضي به روشهاي سابرنتيك (واپادشناسي) به مشكلات مختلفي ميپردازد. اين مسئله از سازمانهايي كه خودشان را مورد توجه قرار داده تا اينكه مورد توجه قرار بگيرند، را اخراج مي كند.
پيچيدگي سازماني به سازمانهايي درحال اتنقال مربوط ميشود. پيچيدگي طوري مورد بررسي قرار ميگيرد كه از طريق سيستمهاي خودسازماني، به دور از تعادل پراكنده، خودساز، و در فضاي تكاملي پديدار شود. اين شاخه از تئوري پيچيدگي ريشههاي بيولوژي تكاملي خودش را دارد و مطالعه اكوسيستمها، كه پيچيدگي را كاهش يا افزايش ميدهد، مثل سيستمهاي سازههاي است كه با هم تكامل يافتهاند. اين به توضيحات پديدههايي در يك تعداد نامعلوم قبلي وضعيت ميكروسكوپي برميگردد كه از نظر بيولوژيكي و اجتماعي معتبر است. اين مورد براي زماني است كه هيچ توضيحي عمومي يا با الگوريتمي نميتوان به اندازه كافي فرآيند معتبري را توصيف كرد و پيكربندي خاص سببي لازم است، اما هنوز در دسترس نيست، تا تاريخچه منحصر به فرد آن را توضيح دهد- تغيير تدريجي براي مثال، مثل، توضيحات علمي عمومي براي توصيف نتايج خاصي كه باعث حمله به برجهاي دوقلو در يازدهم سپتامبر سال 2001 در نيويورك شد، يا براي توصيف نتايج كه باعث بيماري در پايه محدوده خاص DNA و شرايط زندگي شد. اين فرآيندها دوره منحصر و خاصي را در فشاي متوالي و بزرگ و غيرقابل تصور ايجاد ميكند. سازمان خاص، ساختار و فرآيند فرماني را در فضاي بزرگ متوالي ايجاد ميكنند. چنين امري از طريق علوم ساختاري، سيستميك و تاريخچههاي زيست محيطي و دانش گسترده اطلاعات و وسيله تبادل، قابل درك و توضيح است. اين را با گرفتن متن يا شرايط مرز امكانپذير است و ما را به سمت تاريخي منحصر به فرد هدايت ميكند و به دانش نتايج محلي (دانش بومي) نياز دارد. هر دو تفاوت در ويژگيهاي پايداري مورد نظر سازمانها وجود ندارد، زيرا آنها ابتلا به ديدگاه ناظر نگاه ميكنند. بنابراين، در ارتباط با پيچيدگي سيستمهاي اجتماعي انعكاسي، اين مسئله مهم است كه ديدگاهها يا موقعيتهاي خارج/ناضر و داخل/شركتكننده را تشخيص دهيم. از جايگاه ناظر، پيچيدگي سازماني به تعدادي از سازهها، درجه تفاوت يا تنوع (تغيير) اين سازهها، درجه بر همبستگي (ارتباط) بين سازهها، و سرعت و تغييرات غيرقابل پيشبيني (آشفتگي) محيطزيست برميگردد.
نوع سوم پيچيدگي لازم است، كه از طريق خودآگاهي فعالان داخلي يا آژانسهايي ايجاد شود كه به سطح بالاي پيچيدگي سازمان داخلي رو يا رو با محيطزيست ميپردازند. تا يك حد خاص، اين پيچيدگي از طريق توليد مشترك عاملان/نمايندگان ايجاد ميشود. اين شكل يك فرمان مورد بحث است كه از كاربرد استراتژيك قوانين رقابت گروههاي علاقمند به اشكال خاص نهادي كردن، منتج ميشود. براي تشخيص اين شكل پيچيدگي، كه ساختاري اجتماعي دارد، از پيچيدگي سازماني كه ناهموند فرض شده و نقطه نظر كاربردگرايي دارد،بهتر است از پيچيدگي سازمان يافته صحبت كنيم. وقتي پيچيدگي سازماني مربوط به نقطه نظر ناظر خارجي باشد، پيچيدگي سازمان يافته بايد از ديدگاه شركتكنندگان داخلي سيستم اجتماعي قابل درك باشد. اين تمايز به تغييري شناخت شناسي نياز دارد براي درك اين تغيير، من سئوالات شناختشناسي ايجاد شده را مورد توجه قرار ميدهيم تمايز بين پيچيدگي الگوريتمي و سازماني از يك طرف و پيچيدگي سازمان يافته از طرفي ديگر، وقتي كسي تشخيص دهد كه قلمرو علوم طبيعي به سادگي با قلمرو اجتماعي و انساني مقايسه شده، پيچيده ميشود.
طبقهبندي علوم اجتماعي انساني بسياري سختتر از علوم طبيعي است. طبقهبندي «كوارك» يا «مورچه» طوري است كه فرقي نميكند كه يك كوارك را كوارك بناميم يا يك مورچه را مورچه بناميم. اين مسئله روي رفتارشان تأثيري ندارد. اين مورد در قلمرو انساني و اجتماعي نيست. مثالي از دنياي روابط بينالمللي، تقسيمبندي «تروريست» (به عنوان يك طبقهبندي) يك نوع همكنش است زيرا با چيزهايي از بين نوع، يعني مردم، شامل تروريستهاي فردي تأثير متقابل دارد. آن از اينكه چگونه تقسيمبندي شوند و براساس رفتارشان تعريف شوند، آگاه ميشوند. آنها يك همكنشي يا يك نوع خود رجوعي پيدا ميكنند. در مقايسه كواركها نوع همكنشي نيستند؛ نظريه اينكه كوارك با كوارك تأثير متقابلي ندارد. طبقهبندي «كوارك» ثابت است، در حالكيه طبقهبندي «تروريست» با تغيير شرايط سياسي، تغيير ميكند. اين مسئله نتيجهبخش است كه پيچيدگي سازمان را وقتي بررسي كنيم كه به انواع بياهميت بپردازد. به هر حال، اين يك ديد بسيار محدود است كه انواع همكنش را مورد توجه قرار دهيم. در اين مورد، پيچيدگي سازماني و سازمان يافته بايد به هم مرتبط شوند. اين كار را صرفاً براي مطالعه و مديريت سيستمهاي اجتماعي به كار ميبرند.
پيچيدگي سازماني و سازمان يافته با مطالعه سيستمهاي اجتماعي با هم تركيب ميشوند، كه نمايندگان هر دورخود را مورد توجه قرار داده و توسط نمايندگان ديگر مورد وجه قرار ميگيرند. پيچيدگي سازمان يافته به فرديت ديدگاه و موقعيت مربوطه نمايندگان سيستم اجتماعي برميگردد، در حالي كه آنها كار ميكنند و به عنوان توليد دوباره خود سازمان اهميت دارد. تأكيد روي دانش منحني و بهبود يافته است. پيچيدگي سازماني به عقايدي برميگردد كه توسط جامعه ناظران توسعه يافته است به فرديت ديدگاه و موقعيت مربوطه نمايندگان سيستم اجتماعي برميگردد، در حالي كه آنها كار ميكنند و به عنوان توليد دوباره خود سازمان اهميت دارد. تأكيد روي دانش منحني و بهبود يافته است. پيچيدگي سازماني به عقايدي برميگردد كه توسط جامعه ناظران توسعه يافته باشد. تأكيد بر دانش واضح دروني فرد است. بنابراين، تئوري پيچيدگي سيستمهاي اجتماعي روي عقايد گستردهاي به كار رود، مثل انگيزهها، بازتاب، هويت، ابهام، دقت، منحصر به فردي، موقعيت و انقباضناپذيري. و در دورههاي خاص، ديدگاههاي پيچيدگي سازماندهي شده در شركتها از طريق سازماندهي برپايه گفتگو، تعهد كاركنان، توافق در مورد قوانين، كدهاي مديريت تفسير ميشود. حداقل دو شكل مختلف همكاري، يعني همكاري بازار و صنعت مورد توجه قرار ميگيرند. آنها بايد شرايط بالا بردن كار گروهي و آموزش سازماني براي كنترل سيستمهاي پيچيده اجتماعي را فراهم آورند. در حالي كه تمركز بر پيچيدگي سازماني و سازماندهي شده، پيچيدگي الگوريتمي خارج از گستره اين مقاله است.
3- مدلهاي جذبكننده سيستمهاي اجتماعي
ابتكارات رياضي و محاسباتي، شبيه به گسترش پويايي مولكولي و شبيهسازي فرآيند اتمي در بيوملكولها، كمك قابل توجهي به پيشرفتهاي تئوريك در علوم اجتماعي تحت شرايطي كه ملاحظات مناسب شناختشناسي در نظر گرفته شود، ميكند. همانطور كه در بالا ذكر شد، طبقهبندي علوم انساني و اجتماعي بسيار سختتر از طبقهبندي در علوم طبيعي است. اگر تفاوت بين انواع همكنش و خنثي در چهارچوب مرجع قرار نيگرد، قلمرو علوم اجتماعي و انساين كاهش پيدا ميكند و به طور خالص مكانيكي ميشود، به عبارت ديگر، روش الگوريتمي، ويژگيهاي خود رجوعي ايجاد سيستمهاي اجتماعي را ناديده ميگيرد. دادههاي موجود و طبقهبندي آنها بايد براي تأثير ايجاد حلقه مورد بررسي قرار گيرد، به عبارت ديگر، همكنش بين يك عقيده و يك گروه و شخصي كه ب اين عقيده پايبند است وجود دارد. اين مشاهده خصوصاً مربوط به سيستمهاي اجتماعي است كه از تأثيرات متقابل بين نمايندگيها، يا عاملان به وجود آمده است. دستور اجتماعي دائماًاز همكنش بين عاملان انساني كه به اندازه خاصي به عنوان نمايندگيهاي ذيصلاح در نظر گرفته ميشوند، پديدار ميشود. ساختار اجتماعي توسط نماينده انساني تشكيل ميشود و اين وسيلهاي است كه آن را تشكيل ميدهد، اين با خود ارجاعي و براساس عاملان اجتماعي انعكاسي انجام ميشود. بنابراين مدلهاي جذب كننده سيستمهاي اجتماعي هم متمركز ميشوم. جريان ابعادي و پوياي اين حوادث منحصر به فرد شرايط و ويژگيهاي خود ارجاعي دوگانگي ساختار، كاربرد مستقيم مدلهاي آشفتگي سيستمهاي اجتماعي را مختل ميكند. فرد بايد تشخيص دهد كه چهارچوبهاي كاري جديد موضوعي به طور خاص در علوم طبيعي و اجتماعي سرانجام بر زبان معمولي تكه ميكنند، مورسيون (1991) خاطر نشان كرد كه در سلسله مراتب سيستمهاي پويا، رژيمهاي آشفته و «جذبكنندههاي بيگانه» بين نظم دورههاي متناوب و فرمان احتمالي تصادفي ايجاد ميكنند. بايد روشن شود كه اين حالت نقطهنظر ناظر خارجي سيستم را در نظر ميگيرد. كارمندان داخلي/ شركتكنندگان ممكن است به خوبي معني اين جذبكنندههاي خارجي را به عنوان نتيجه پيچيدگي روشي كه سازماندهي شده، درك كنند.
فهرست مطالب
1- خلاصه 1
2- معرفي: منظره پيچيدگي فرضي 2
3- مدلهاي جذبكننده سيستمهاي اجتماعي 7
4- دورنماي تجاري: وسايل كنترل پيچيدگي سازماندهي شده 10
1-4- هماهنگي 12
5- مديريت استراتژيك منابع انساني (HRM) 16
6- ويژگيهاي طراحي اجراي بازدهي مديريتي 18
1-6- طرح كلي PERFORM 22
7- برخي از مشاهداتها الگوهاي جذب كننده 25
1-7- الگوهاي جذب كننده 27
2-7- آرايش يك رئيس توزيعي 28
3-7- آرايش شبكه 30
8- خلاصه 32
مديريت منابع انساني استراتژيك 36دانلود کامل این فایل ، بعد از خریداری
برچسب ها: تحقیق مدیریت منابع انسانی استراتژیک مدیریت منابع انسانی استراتژیک مدیریت استراتژیک مدیریت دانلود خرید مقاله مدیریت منابع انسانی استراتژیک مدیریت استراتژیک منابع انسانی