مقاله کامل بررسی تطبيقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامريكا درباره وقايع عراق
دارای 155 صفحه و با فرمت word و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ و کنفرانس می باشد.
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 155 صفحه
آماده: برای ارائه ، چاپ و کنفرانس میباشد
دارای 155 صفحه و با فرمت word و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ و کنفرانس می باشد.
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 155 صفحه
آماده: برای ارائه ، چاپ و کنفرانس میباشد
قسمتی از متن تحقیق::
فصل اول : كليات پژوهش
مقدمه2
طرح مسئله........6
اهميت و ضرورت تحقيق..........11
بررسی سا بقه تحقیق.........13
اهداف تحقيق....15
پا نویس ها ..16
فصل دوم: مبانی نظری تحقیق
مقدمه....19
بخش اول - کشورعراق
موقعيت جغرافيايی...20
تاريخچه سياسی عراق و حكومت صدام حسین.20
زبان..26
مذهب...26
جمعيت.26
بخش دوم - رسانه ها، جنگ و سياست
جنگ و رسانه ها27
سياست ،رسانه ها و افكار عمومی....34
سياست خارجی ايران...38
سياست خارجی امريكا...42
بخش سوم - مفاهيم و نظريه های ارتباطات
خبر..46
مصاحبه..49
تفسير و تحليل...50
مقالات خبر..51
انواع تيتر در ارائه مطلب...53
كاركرد مطبو عا ت....54
مطبو عا ت در ايران...55
مطبو عا ت در امريكا.57
دروازه بانی خبر...60
برجسته سازی...64
پانویس ها......66
فصل سوم: روش شنا سی تحقیق
روش تحقيق72
جامعه آماری.73
روش نمونه گيری....73
جمع آوری داده ها و آزمون آماری... 73
واحد تحلیل.73
تعاريف عملياتی متغيرها.74
پانویس ها...81
فصل چهارم: بررسی یافته های تحقیق
مقدمه....83
بخش اول: توصيف يافته های تحقيق......84
بخش دوم: بررسی رابطه بين متغيرهاونشریه ها.....94
فصل پنجم:خلاصه و نتیجه گیری تحقیق
مقدمه..116
بخش اول: خلاصه تحقیق..117
بخش دوم: نتیجه گیری تحقیق.....119
بخش سوم: محدودیتها و پیشنهادهای تحقیق.122
منابع و مآخذ...124
دستورالعمل کدگذاری.134
فصل اول
كلیات پژوهش
مقدمه
در دنیای امروز،همه حكومتها حتی حكومتهای دیكتاتوری برای مشروعیت بخشیدن به تصمیم های خود، برلزوم حضور مردم در صحنههای سیاسی و نقش فراوان رضایت افكار عمومی تأكید دارند و پشتیبانی مردمی را لازمه دوام حكومت خود میدانند. آنان برای حصول به این هدف،افكار عمومی را با كمك ابزارهای در دسترسشان به سمتی هدایت میكنند كه همسو با سیاستهای مورد نظرشان باشد تا نه تنها موافقت مردم كسب شود بلكه آنان را به حمایتهای خودجوش و برخی اوقات كوركورانه وادارند.
یكی از ابزارهای مهم حكومتها، وسایل ارتباط جمعی است. به عقیده «هربرت شیلر» ،محقق امریکایی،«تصمیمگیران به هر صورتی كه در یك وضعیت مشخص عمل كنند، حقیقت اساسی و بیسابقه این است كه كنترل اطلاعات بخشی از سیاست ملی شده است. تكنیكهای بستهبندی اندیشه به ابزارهایی برای دستكاری حمایت عمومی (یا حداقل بیتفاوتی) در قبال اقدامات دولت تبدیل شده اند».
(1)اگر چه امروزه پیشرفت تكنولوژیهای ارتباطی و گسترش آنها،مدل ارتباطی «یک به چند» را به مدل ارتباطی «یک به یک» تبدیل كرده و مخاطب منفعل، مشاركت جویی فعال شده است، اما هنوز هم
نمیتوان تأثیر نیرومند وسایل ارتباطی را انكار كرد و حتی اگر بتوان این تأثیر را محدود دانست باید میزان تأثیر بر طبقات و گروههای مختلف جامعه را مورد توجه قرار داد. به هر حال در هر جامعهای، با نسبتهای متفاوت، تنها گروهی اندک به دلیل دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی فعالانه در برابر تزریقات رسانهای عكسالعمل نشان میدهند و به گزینشگری دست میزنند. طبیعتاً تأثیر وسایل ارتباطی و قدرت
اقناعكنندگی آنان در كشورهای در حال توسعه به لحاظ عدم تنوع رسانهای و سطح پائین سواد و آگاهی عمومی شدیدتر خواهد بود.«افكار عمومی در كشورهای رو به رشد، به علت جهل و بیفرهنگی و ترس، سطحی و كم عمق است»(2)،لذا تأثیرگذاری بر آن با ابتداییترین روشها و وسایل امكانپذیر است.«چارلز لیندبلام» دانشمند علوم سیاسی آمریكا، معتقد است در آستانه قرن بیستو یكم استفاده از زور و روشهای جبری آشكار به تدریج رنگ باخته و ابزار سلطه اقتصادی محدود شده است،اما از سوی دیگر« گسترش انواع رسانههای همگانی و حضور آنها در عرصههای زندگی، اقناع را به بهترین و مؤثرترین ابزار برای حل مناسبات میان حاكمان و مردم و نیز آحاد
مختلف مردم تبدیل كرده است».(3)گذر تمدن از اعمال قدرت قهریه به سمت استفاده از فنون اقناع و ترغیب مؤید این دیدگاه «اتولربینگر»،اندیشمند حوزه ارتباطات، است كه زور بدترین ابزار كنترل است. زور نتیجه را تضمین میكند اما معمولاً از نوع منفی آن. لذا«اقناع به دلیل دارا بودن خاصیت روانشناختی آزادی، در ترغیب شوندگان احساس همدلی ایجاد خواهد كرد».(4)
مطبوعات از جمله وسایل ارتباط جمعی هستند كه میتوانند به دلیل ماندگاری و ارائه تفسیرها و تحلیلها در صورت بهرهگیری مناسب توسط دولتها، به همراه سایر رسانهها بواسطه قدرت نهفته در نیروی پیام خود، زمینه ارضای افكار عمومی و تسهیل اعمال سلطه را فراهم آورند. مطبوعات كه در كشورهای آزاد،رکن چهارم دموکراسی شناخته شده است تنها رکنی است كه فعالیتش تابع قانون اساسی
نیست و گسترش و توسعه آن از قوای سه گانه دیگر سریعتر است. درست است كه امروزه پیوسته بر دامنه قدرت و نفوذ هر یک از قوای سه گانه(یعنی مجریه، مقننه و قضائیه)افزوده میشود و دخالتهای مستقیم آنها در زندگی و سازمان جوامع صنعتی افزایش مییابد اما به علت پیچیدگی روز افزون احوال این جوامع و همچنین واگرایی افزایش یافته نیروهای اجتماع، از توانایی این قوا در تغییر و اصلاح اوضاع
علیرغم توسعه دامنه نفوذ آنها كاسته میگردد. بر عكس، به همان نسبت كه نیروی عوامل سیاسی سنتی سستی میپذیرد بر قدرت وسایل ارتباط جمعی افزوده میشود زیرا نیروی پیام تنها عامل تلفیق و تركیب آنهاست. از همین روست كه اینک « قدرتهای سه گانه مطبوعات یعنی قدرت تحقیق، قدرت انتشار و قدرت تعیین بحث روز، دیگر بر كسی پوشیده نیست و دولتها ضمن وقوف به آن درصدد استفاده هر چه بهتر از مطبوعات هستند».(5)
دولتها،روزنامه نگاران را خواسته یا ناخواسته وادار میكنند تا با پیگیری یك جریان خبری هدفمند به دنبال موضعی خاص باشند و در برخی موارد با سكوت خبری و سانسور،همسو با آنان حركت كنند.اما اگر قرار باشد روزنامه نگاران دنبالهرو سیاستمداران باشندو در جهت خواستههای آنان گام بردارند دیگر نمیتوان انتظار داشت كه تعهد رسانهای آنان صدمه نبیند. چرا كه سیاستپیشهگان همه چیز را با عینك سیاسی میبینند نه از دیدگاه انسانی و اخلاقی. كانت فیلسوف آلمانی میگوید:«وقتی اخلاق به كناری رفت ، سیاست آغاز میشود»(6)و وقتی سیاست با روزنامه نگاری آمیخته شد،اخلاق حرفهای پایان مییابد. به گفته دانشمندان علوم ارتباطات،«رسانههای نوشتاری نمیتوانند به مردم بگویند كه به چه بیندیشند اما می توانند به آنان القا كنند كه درباره چه بیندیشند».(7)به عقیده «فردیناند تونیس» ،نظریه پرداز علوم ارتباطات، روزنامهها به عنوان ركن اصلی افكار عمومی میتوانند وقایع و ایدهها
را به سرعت ساخته و اشاعه دهند. روزنامه نگاران با ایفای نقش دروازهبانی كه قطعاً همراه با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی به تغییر ماهیت واقعه میانجامد، اصل عینیت خبر را خدشهدار كرده و با برجسته سازی ،در مطالب ارائه شده به لحاظ محتوایی نوعی جانبداری مثبت یا منفی اعمال میكنند.
حوادث 11 سپتامبر 2001 در آمریكا و حمله این كشور به افغانستان و عراق، نقش رسانهها و از جمله مطبوعات را در انعكاس وقایع و ارائه اطلاعات از یك طرف و كنترل افكار عمومی یا به گفته «ادوارد ال برنیز» ، «مهندسی رضایت» ،در همسویی با اقدامات سیاسی – نظامی دولتها را از طرف دیگر مشخصتر نمود.
مطبوعات دو كشور ایران و آمریكا نیز هر كدام از دیدگاه خود به ارائه اطلاعات در مورد وقایع مذکور پرداختند.حمله نیروهای ائتلاف به عراق در 20 مارس 2003 و سرنگونی حكومت صدام حسین ، یكی از این حوادث بود كه در مطبوعات دو كشور بازتابهای مختلفی داشت.
در اینجا به دنبال یافتن پاسخ برای چندین پرسش مهم و از جمله این پرسش كلیدی خواهیم بود كه آیا نشریه های ایران و آمریكا، با توجه به روابط تیره بین دو كشور، در انعكاس حوادث عراق پس از حمله نیروهای ائتلاف و سرنگونی حكومت صدام حسین به ویژه از مقطع زمانی اعلام شده توسط مقامات امریکایی برای انتقال قدرت به عراقیها(اول جولای 2004) به بعد، در جهت هدایت افكار عمومی با اعمال شیوههای تبلیغاتی یا پروپاگاندا، همسو با سیاستهای دولت متبوع خود عمل كردهاند و یا به اصل بیطرفی پایبند بودهاند؟
طرح مسئله
حمله آمریكاومتحدانش به عراق و تغییر حكومت این کشور، یكی از وقایع مهم در سالهای آغازین قرن بیستویكم بود. بدون تردید نمایش بزرگی كه هم اكنون تداركات آن با در هم شكستن حكومت صدام- حسین در عراق در حال انجام است، نقطه عطفی در تاریخ بشریت به شمار می رود. بدترین سناریویی كه در برابر ما قرار دارد از زبان «مهاتیرمحمد»،نخست وزیرپیشین مالزی، نقل میشود كه جنگ جهانی سوم آغاز گردیده است:« در بهترین حالت آمریكا شاید بتواند بخش ثروتخیز این منطقه حساس ژئوپولیتیكی را تنها از راه بازی قدرت و بدون یک جنگ تمام عیار فتح كند و با كنترل انحصاری آن، گلوی رقبای خود در منطقه از جمله اروپا، ژاپن و چین را در زمینه انرژی بگیرد و تا از آنها امتیازات بزرگ نستاند آن را رها نسازد».(8)از طرف دیگر، برای آمریكا تغییر حكومت دیكتاتوری و ایجاد دموكراسی در كشورهای مختلف بسیار سودمند
است چرا كه وجود كشورهای دموكراتیک میتواند مانعی در برابر گسترش كمونیسم باشد و در نتیجه پایههای جهان تک قطبی محكمتر شود. «ساموئل هانتینگتون» ، استاد برجسته كرسی حكومت و مدیر مؤسسه مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد میگوید:«در اوایل دهه 1980 سیاستمداران آمریكا این درس را آموختند كه دموكراسیها میتوانند پناه و تكیهگاه بهتری در مقابل كمونیسم باشند تا رژیمهای اقتدارگرا. به همین جهت آمریكائیان علاقه خاصی دارند كه تكامل جهانی در مسیری افتد كه با دموكراسی سازگار باشد».(9)
رژیم دیكتاتوری صدام حسین در عراق كه زمانی در اوج قدرت نظامی و اقتصادی بود با حمله به كویت واعمال تحریمهای اقتصادی بر علیه آن،به كشوری ضعیف تبدیل شد.در داخل عراق، مشكلات اقتصادی – اجتماعی به دلیل تحریمها از یک طرف و اقدامات سركوب كننده دولت صدام حسین از طرف
دیگر، مردم عراق را به شدت از حاكمیت متنفر كرده بود و امید آنان به دلیل خفقان داخلی،به منجی خارجی بود.در خارج از عراق، كشورهای بزرگ غربی از جمله آمریكا، حكومت آن را یكی از دشمنان خود میدیدند كه لازم بود تغییر كند.
با وقوع حوادث 11 سپتامبرسال 2001 و پوشش گسترده آن توسط رسانهها، افكار عمومی چه در داخل آمریكا و چه در سطح بینالمللی متقاعد شدند كه تروریسم بنیان سرمایهداری و مهد دموكراسی را هدف قرار داده و لازم است تا مهار شود. هنگامی كه جرج دبلیو- بوش ،رئیس جمهور وقت آمریكاو دیگر مقامات این کشور بعد از این وقایع اعلام كردند كه حمله به امریکا را تحمل نخواهند کرد، رسانههای عمده آمریكایی نیز تمام تلاش خود را به کار گرفتند. روزنامه «نیویورک تایمز» در یك تحلیل اساسی اعلام داشت كه انگیزه ارتكاب این جنایت «نفرت نسبت به ارزشهای والای غرب در زمینه آزادی، بردباری، نیک بختی، تعدد مذاهب و حق انتخاب همگانی است».(10)
به هر حال، دولت آمریكا، اینک از پشتیبانی كافی مردمی برخوردار بود و عراق، كشوری كه از طرف جرج بوش، محور شرارت نامیده شد (به همراه ایران و كره شمالی) و خطری تروریستیقلمداد می گردید به عنوان دومین هدف آمریكا و متحدانش ، بعد از افغانستان،انتخاب شد.
حكومت عراق با حمله نیروهای ائتلاف در مدت بسیار كوتاهی سرنگون و همانند افغانستان به دست یك دولت موقت سپرده شد. در این میان، رسانههای جمعی در كشورهای مختلف جهان، از جمله رسانههای ایران و آمریكا، از همان آغاز حمله به عراق و برخورد اولین موشك به بغداد در ساعت 5:30 بامدادروز 20 مارس سال2003 ، موضعگیریهای متفاوتی را در قبال این فرآیند اعمال كردند كه به نوعی بیانگر دیدگاه سیاسی حاكم بود.سیاستی كه در امریكابر مبنای دكترین «دفاع پیشگیرانه» و مبارزه با
تروریسم اسلامی نمایانگر رویكرد بین المللی گرایی نومحافظه كاران جمهوری خواه حاكم بر كاخ سفید بود و درایران، سیاست خارجی حاكم در قبال تحولات عراق از طرف اصلاح طلبان وزارت امور خارجه، تحت عنوان« بی طرفی فعال »اعلام شده بود،اگرچه این سیاست در عمل اتفاق نیفتاد.
شناخت چگونگی عملكرد مطبوعات دو كشور ایران و آمریكا در ارتباط با سیر تحولات عراق، چگونگی تأثیرپذیری آنان از دولتمردان خود را مشخصتر خواهد نمود.
بررسی تحولات عراق در مطبوعات ایران به دو دلیل حائز اهمیت است. اول اینکه عراق نه تنها دارای اشتراكات فرهنگی، مذهبی و تاریخی فراوان با ایران است،بلكه به خاطر همسایگی و مجاورت جغرافیایی، حوادث آن بر امنیت داخلی ایران تأثیرگذار است و دوم اینکه آمریكا به عنوان بازیگر اصلی تحولات عراق، بیش از دو دهه است كه با ایران اختلاف دارد لذا اقدامات آن در عراق به شدت از طرف دولت و رسانههای ایران مورد توجه قرار میگیرد.
از زمان انقلاب اسلامی سال1357 در ایران كه روابط این كشور با ایالات متحده امریکا به طور كامل قطع شد، همواره رسانههای دو كشور سیاستهای دولتهای یكدیگر را مورد انتقاد قرار داده و با دیدی منفی منعكس كردهاند.حمله آمریكا و متحدانش به عراق نیز یكی از این موارد بود كه در رسانههای ایران به عنوان اقدامی غیر قانونی و اشغالگرانه بازتاب یافت در حالیكه اكثریت رسانههای آمریكایی آن را اقدامی در جهت مبارزه با تروریسم و افزایش امنیت بینالمللی می دانستند.
درگیری آمریكادرجریان تحولات عراق و تأثیرآن برداخل آمریكاچه به لحاظ اقتصادی واجتماعی ویاازنظرامنیتی باعث شده است تا مطبوعات ودیگررسانههای این كشوربه شدت به پوشش خبری این حوادث پرداخته وبه پیگیری آن بپردازند.بررسی نشریه های آمریكادرجریان این حوادث می تواندكاركردرسانهای آنهارامشخص نماید. در پژوهش حاضر، سعی شده است تا ساختار محتوایی و مطالب
هفته نامه های «تایم» و «نیوزویک» از آمریكا و روزنامههای «كیهان» و «شرق» از ایران در قبال حوادث عراق، پس از حمله نیروهای ائتلاف به این کشور و سر نگونی حکومت صدام حسین با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گیرد.
تایم و نیوزویک از قدیمیترین نشریه های آمریكا هستند كه به دلیل تیراژ گسترده و توزیع بینالمللی و ارائه مقالات تحلیلی، تأثیر فراوانی بر افكار عمومی آمریكا و جهان دارند. تایم كه در سال 1923 توسط «هنریلوس» تأسیس شد به گفته «سروان شرایبر» ،محقق امریکایی،خیلی زود توانست روزنامهنگاری را متحول كند.شرایبر میگوید:«لوس، برای خواندنی كردن هفتهنامهاش اصرار داشت كه كیفیت هر مقاله را تا سطح اثری ادبی بالا ببرد و در عین حال تأكیدش بر آن بود كه كلیه اخبار چاپ شده در مجله، از صحتی كامل برخوردار باشند یعنی با دقتی بیش از آنچه در مطبوعات یومیه معمول است مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند و بدین طریق بود كه او روزنامه نگاری گروهی را ابداع كرد و این به منزله انقلابی در روش بود».(11)امروزه تایم با تیراژی بالغ بر 4 میلیون نسخه در داخل آمریكا و یک میلیون و 460 هزار نسخه
بینالمللی(12)با وابستگی به حزب جمهوریخواه امریکا، تأثیری گسترده بر افكار عمومی دارد. از طرف دیگر، نیوزویک كه در سال 1933 توسط «توماس جی سی مارتن» تأسیس شد و اكنون دارای تیراژ 1/3 میلیون نسخه در داخل آمریكا و نزدیک به یك میلیون نسخه در سطح بینالمللی است(13)دیدگاههای حزب دموكرات را انعكاس میدهد. تایم و نیوزویک به لحاظ شكل ظاهری و نحوه تیتر زدن و همچنین چگونگی ارائه مطالب كه بهصورت مقالاتی توصیفی در رابطه با مسائل سیاسی است،باهم شباهت دارند.
در ایران،روزنامههای كیهان و شرق را كه دارای تیراژی نسبتاً زیاد و توزیعی سراسری هستند،میتوان منعكس كننده دیدگاههای دو جناح موسوم به راست و چپ دانست.بههر حال،«روزنامههای وابسته یا متمایل به احزاب را باید جزئی از مطبوعات پرنفوذ یك كشور بشمار آورد كه در حال حاضر به صورت حرفهای منتشر میشوند و هدف آنها شكل دادن به افكار عمومی است».(14)
مقطع زمانی انتخاب شده برای بررسی نشریه های مذكور، از زمان اعلام شده برای انتقال قدرت به عراقیها یعنی اول جولای 2004(11تیر1383) به مدت دو ماه است كه این دوره به دلیل حساسیت اوضاع عراق و چگونگی تصمیمگیری آمریكا در برنامهریزی برای انجام انتخابات و در نتیجه كاستن از تنشها و مخالفتها در مورد تداوم حضور در این كشور حائز اهمیت است.
با بررسی متغیرهای موردنظر از جمله ارزشهای خبری،تیتر، سبکهای مورد استفاده در ارائه مطالب، تمایل به تنشزایی یا تنشزدایی و ساختار موضوعات مطرح شده،چگونگی بازتاب رویدادهای عراق در نشریه های دو كشورایران وامریكا بررسی می گردد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
این تحقیق میتواند از سه جنبه دارای اهمیت باشد:
1)آگاهی یافتن نسبت به جهتگیریهای خاص مطبوعات ایران و آمریكا و هماهنگی یا عدم هماهنگی آنان با سیاست خارجی كشور متبوع خود.
می توان گفت رابطه بین سیاست و رسانهها یك رابطه دوسویه است. از طرفی، یك موضوع سیاسی بدون حضور رسانهها ممكن است اصلاً مطرح نشود. در هر بحران سیاسی بینالمللی، تا زمانی كه رسانههای خبری آن را به تصویر نكشند دیپلماتها چندان بدان نمیپردازند. «نمونههای گویای این مطلب را میتوان در ماجرای میدان تیان آنمن (چین)، بحران گروگانگیری سیما (پرو)، بحران بوسنی و حمله به كردهای شمال عراق توسط صدام، مشاهده كرد»(15)و از طرف دیگر، رسانهها بدون پرداختن به سیاست چندان عرصه مانور نداشته و شهرت نمییابند. مثلاً شبكه تلویزیونی الجزیره در قطر قطعاً بدون ورود به حوزه سیاست و به ویژه پوشش حوادث 11 سپتامبر و وقایع بعد از آن نمیتوانست جای خود را در میان رسانههای مطرح جهان باز كند و به «CNN عربی » تبدیل گردد.
«تئودور وایت» ،محقق امریکایی،میگوید:«هیچكدام از قوانین اصلی كنگره آمریكا،هیچ حادثه مهم خارجی، هیچ تغییر اساسی اجتماعی، در ایالات متحده نمیتواند موفق باشد مگر آن كه مطبوعات، اذهان عمومی را آماده كرده باشند».(16)
بنابراین، بررسی چگونگی هماهنگی مطبوعات دو كشور ایران و آمریكا با سیاست خارجی كشور متبوع خود، میتواند روشن كننده بسیاری از مطالب در مورد شیوه عمل مطبوعات باشد.
2)بررسی تطبیقی الگوهای خبری متفاوت در جهان.
ضروری به نظر میرسد تا به عنوان یك تحقیق علمی، عملكرد نشریه های آمریكایی به عنوان غولهای رسانهای بینالمللی و مطبوعات ایران به عنوان رسانههای یك كشور جهان سومی و در نتیجه «الگوی خبری غرب» با پس زمینه «جریان آزاد اطلاعات» از یك طرف و «الگوی روزنامه نگاری توسعه» با ذهنیت ارائه«اخبار مثبت داخلی»و«اخبار منفی خارجی» از طرف دیگر به صورت تطبیقی بررسی گردد و مشخص شود آیا آنچه كه «كلمنت ماروكین روجاس» روزنامهنگار گواتمالایی، ایده« آزادی اطلاعات غربیها و «آزادی هوشیاری» جهان سومیها»(17)می خوانددر عمل تحقق مییابد یا خیر.
3)فراتر رفتن از شیوههای تحقیقاتی موجود در ایران در زمینه رسانهها و تلاش برای شناخت هر چه بیشتر رسانههای بینالمللی، فارغ از نوع نگاه بدبینانه غالب نسبت به رسانههای خارجی و بویژه آمریكایی در داخل ایران.
واقعیت این است كه در داخل ایران، چندان رغبتی نسبت به شناخت رسانههای آمریكایی وجود ندارد و اگر هم چنین ارادهای باشد،پیشاپیش دیدگاهی منفی و بدبینانه اعمال میشود. لذا شناخت رسانههای این كشور و بررسی تطبیقی عملكرد آنها نسبت به رسانههای ایران در ارائه رویدادهای واحد، میتواند افقهای گستردهای را پیش روی پژوهشگران و دانشگاهیان بگشاید.
بررسی سا بقه تحقیق
در مورد تاریخچه فرآیند تاریخی موضوع تحقیق میتوان به برخی از تحقیقات تقریباً مشابه اشاره كرد.یكی از مهمترین كارها، بررسی سه نشریه مهم آمریكا یعنی تایم،نیوزویک و«یواس نیوزاندورلد ریپورت» میباشد كه توسط «بگیكیان» در سال 1959 در آمریكا انجام شد و با استفاده از الگوی «مسئولیت ارتباطات جمعی» به این نتیجه دست یافت كه«تصویر بازسازی شده جهان از سوی آنان اغلب سوگیرانه،تحریف شده یا واقعاً غلط است».(18)
همچنین،برخیازاندیشمندان بابررسیهایی تطبیقی نشان دادهاند كه چگونه رویدادهایی واحد، از رسانههای جوامع مختلف به شیوههایی كاملاً متفاوت بازتاب مییابند.برای مثال میتوان به« تحقیقات انجام شده توسط «ادوارد سعید»(1981)(پوشش خبری اسلام درغرب)،«استیونسن»و«كول»(1980)(اخبارخارجی درکشورهای منتخب)،«ملکوت»و«دایانه په»(1991)(جانبداری در گزارشگری:تحلیل محتوای پوشش خبری مطبوعات آمریكا از سقوط هواپیمای كره و ایران) اشاره كرد».(19)
از جمله پژوهشهای انجام شده در ایران می توان به پایان نامه رضا شریفی سوركی تحت عنوان «بازتاب دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مطبوعات امریكا و طرح هدایت افكار عمومی _ تحلیل محتوای هفته نامه های تایم و نیوزویك قبل و بعد از دوم خرداد 76» اشاره كرد كه در آن با استخراج141 مطلب از دو نشریه مورد نظر در یك دوره 10 ساله با هدف شناخت تصویر ترسیم شده از ایران در مطبوعات خارجی، نشان داده شده است كه تصویر ارائه شده از ایران در سالهای اخیر و پس از دوم خرداد1376 مناسب تر و ملایم تر است .(20)
همچنین زهرا عیوض علیلو در پایان نامه خود تحت عنوان «بررسی تطبیقی نحوه انعكاس اخبار مربوط به جنگ عراق در روزنامه های تهران »با هدف بررسی نوع نگاه روزنامه های جناح راست ( رسالت و كیهان) و روزنامه های جناح چپ (اعتماد و یاس نو ) در قبال جنگ عراق به این نتیجه رسیده است كه بین روزنامه های دو جناح از نظر نحوه انعكاس اخبار مربوط به جنگ عراق تفاوت معنی داری وجود دارد.روزنامه های جناح راست در بزرگنمایی خبرهای دارای محتوای ضد امریكایی و مؤید پیروزی طرف عراقی مخاصمه، سعی وافری به خرج داده اند.(21)
اهداف تحقیق
هدف اصلی از این تحقیق،بررسی ساختار و محتوای مطالب مربوط به وقایع عراق در دوران حضور نیروهای ائتلاف در این کشور و پس از سقوط حکومت صدام حسین، در دو روزنامه ایرانی كیهان و شرق و دو نشریه آمریكایی تایم و نیوزویک از11تیر1383 (اول جولای 2004) به مدت دو ماه است. به این معنا كه رویدادهای عراق از چه بازتابی برخوردار بوده است و دو گروه نشریه های مذكور چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارند. در بررسی ساختار بیشتر جنبه كمی و در بررسی محتوا بیشتر جنبه كیفی مطالب مورد نظر است.برخی اهداف جزئیتر عبارتند از:
1)شناخت نوع جهتگیری اعمال شده توسط هر دو گروه نشریه های ایران و آمریكا درباره رویدادهای عراق
2)شناخت نوع سبکهای به كار رفته در مطالب مربوط به عراق
3)شناخت نوع تیترهای مورد استفاده
4)شناخت نوع ارزشهای خبری مورد تأكید
5)شناخت محتوای مطالب مربوط به حوادث عراق
6)شناخت گرایش به تنشزایی/ تنشزدایی در هر دو گروه نشریه ها
7)بررسی رابطه بین نوع نگرش این دو گروه از نشریه ها به حوادث عراق با دیدگاه سیاسی حاكم
8)بررسی نوع تصویر ارائه شده از وضعیت مردم و كشور عراق بعد از سقوط صدام حسین و به هنگام حضور نیروهای ائتلاف در این كشور
9)مقایسه تطبیقی نشریه های ایران و آمریكا به لحاظ نحوه انعكاس حوادث عراق
پا نویس ها :
1 Herbert Schiller, The Mind Managers,( Boston: Beacon Press, 1973), p.168.
2- رفیق سكری،افكارعمومی،تبلیغ وآوازهگری،ترجمه حسین كرمی،(تهران: نشر همراه، 1370)، صفحه113
3-آنتونی پراتكانیس و الیوت ارنسون،عصر تبلیغات، ترجمه دكتر كاووس سید امامی و محمد صادق عباسی، (تهران:انتشارات سروش، چاپ دوم 1380)،صفحه7
4-اتولربینگر،ارتباطات اقناعی،ترجمه علی رستمی،(تهران: مركز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیما، 1370)،صفحه های 9تا10
5-ژانلوئی سروان شرایبر،نیروی پیام، ترجمه سروش حبیبی، (تهران: انتشارات سروش، چاپ دوم1371)،صفحه های144تا150
6-ساموئل هانتینگتون، موج سوم دموكراسی درپایان سده بیستم،ترجمه دكتراحمدشهسا، (تهران: انتشارات روزنه،1373)،پیشگفتار، صفحه37
7 Bernard Cohen , The Press and Foreign Policy, (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1963),p. 16.
8- پیتر میشل و جان شوفل، فهم قدرت : دغدغه دائمی چامسكی ، ترجمه دكتر احمد عظیمی بلوریان،(تهران: انتشارات رسا،1382)، صفحه14
9-هانتینگتون،پیشگفتارصفحه37
10-میشل وشوفل ،صفحه49
11-سروان شرایبر،صفحه189
12http://www.Time.com/magazine/history 13.http://www.Newsweek.msnbc.com/history
14- هرمز مهرداد،مقدمهای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی، (تهران:انتشارات فاران، 1380)، صفحه18
15- سیدمرتضی میرهاشمی،«رسانه، دیپلماسی و اقتصاد سیاسی»، فصلنامه پژوهش و سنجش،(سال نهم، شماره 32، زمستان 1381)، صفحه266
16Wanta, Golan and Lee,”Agenda Setting and International News: Media Influence on Public Perceptions of Foreign Nations”, Journalism & Mass Communication Quarterly, (Vol. 81, No. 2, Summer2004),p. 367.
17- دکتر كاظم معتمدنژاد باهمکاری ابوالقاسم منصفی،روزنامه نگاری: با فصلی جدید در بازنگری روزنامه نگاری معاصر، (تهران: مركز نشر سپهر، چاپ سوم 1368)،صفحه505
18-ال-آر هولستی،تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمه دكتر نادر سالارزاده امیری،(تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1373)، صفحه88
19-ابراهیم احراری،«نقش رسانهها در كنترل جامعه»،فصلنامه پژوهش و سنجش،(سال یازدهم، شماره 37، بهار1383)،صفحه118
20-رضا شریفی سوركی،« بازتاب دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مطبوعات امریكا و طرح هدایت افكار عمومی_ تحلیل محتوای هفته نامه های تایم و نیوزویك قبل و بعد از دوم خرداد 76(2002-1993)»، ، پایان نامه كارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی،دانشكده علوم اجتماعی1383
21-زهرا عیوض علیلو،« بررسی تطبیقی اخبار مربوط به جنگ عراق در روزنامه های تهران »، ،پایان نامه كارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی ، دانشگاه علامه طباطبایی دانشكده علوم اجتماعی1383
مقدمه2
طرح مسئله........6
اهميت و ضرورت تحقيق..........11
بررسی سا بقه تحقیق.........13
اهداف تحقيق....15
پا نویس ها ..16
فصل دوم: مبانی نظری تحقیق
مقدمه....19
بخش اول - کشورعراق
موقعيت جغرافيايی...20
تاريخچه سياسی عراق و حكومت صدام حسین.20
زبان..26
مذهب...26
جمعيت.26
بخش دوم - رسانه ها، جنگ و سياست
جنگ و رسانه ها27
سياست ،رسانه ها و افكار عمومی....34
سياست خارجی ايران...38
سياست خارجی امريكا...42
بخش سوم - مفاهيم و نظريه های ارتباطات
خبر..46
مصاحبه..49
تفسير و تحليل...50
مقالات خبر..51
انواع تيتر در ارائه مطلب...53
كاركرد مطبو عا ت....54
مطبو عا ت در ايران...55
مطبو عا ت در امريكا.57
دروازه بانی خبر...60
برجسته سازی...64
پانویس ها......66
فصل سوم: روش شنا سی تحقیق
روش تحقيق72
جامعه آماری.73
روش نمونه گيری....73
جمع آوری داده ها و آزمون آماری... 73
واحد تحلیل.73
تعاريف عملياتی متغيرها.74
پانویس ها...81
فصل چهارم: بررسی یافته های تحقیق
مقدمه....83
بخش اول: توصيف يافته های تحقيق......84
بخش دوم: بررسی رابطه بين متغيرهاونشریه ها.....94
فصل پنجم:خلاصه و نتیجه گیری تحقیق
مقدمه..116
بخش اول: خلاصه تحقیق..117
بخش دوم: نتیجه گیری تحقیق.....119
بخش سوم: محدودیتها و پیشنهادهای تحقیق.122
منابع و مآخذ...124
دستورالعمل کدگذاری.134
فصل اول
كلیات پژوهش
مقدمه
در دنیای امروز،همه حكومتها حتی حكومتهای دیكتاتوری برای مشروعیت بخشیدن به تصمیم های خود، برلزوم حضور مردم در صحنههای سیاسی و نقش فراوان رضایت افكار عمومی تأكید دارند و پشتیبانی مردمی را لازمه دوام حكومت خود میدانند. آنان برای حصول به این هدف،افكار عمومی را با كمك ابزارهای در دسترسشان به سمتی هدایت میكنند كه همسو با سیاستهای مورد نظرشان باشد تا نه تنها موافقت مردم كسب شود بلكه آنان را به حمایتهای خودجوش و برخی اوقات كوركورانه وادارند.
یكی از ابزارهای مهم حكومتها، وسایل ارتباط جمعی است. به عقیده «هربرت شیلر» ،محقق امریکایی،«تصمیمگیران به هر صورتی كه در یك وضعیت مشخص عمل كنند، حقیقت اساسی و بیسابقه این است كه كنترل اطلاعات بخشی از سیاست ملی شده است. تكنیكهای بستهبندی اندیشه به ابزارهایی برای دستكاری حمایت عمومی (یا حداقل بیتفاوتی) در قبال اقدامات دولت تبدیل شده اند».
(1)اگر چه امروزه پیشرفت تكنولوژیهای ارتباطی و گسترش آنها،مدل ارتباطی «یک به چند» را به مدل ارتباطی «یک به یک» تبدیل كرده و مخاطب منفعل، مشاركت جویی فعال شده است، اما هنوز هم
نمیتوان تأثیر نیرومند وسایل ارتباطی را انكار كرد و حتی اگر بتوان این تأثیر را محدود دانست باید میزان تأثیر بر طبقات و گروههای مختلف جامعه را مورد توجه قرار داد. به هر حال در هر جامعهای، با نسبتهای متفاوت، تنها گروهی اندک به دلیل دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی فعالانه در برابر تزریقات رسانهای عكسالعمل نشان میدهند و به گزینشگری دست میزنند. طبیعتاً تأثیر وسایل ارتباطی و قدرت
اقناعكنندگی آنان در كشورهای در حال توسعه به لحاظ عدم تنوع رسانهای و سطح پائین سواد و آگاهی عمومی شدیدتر خواهد بود.«افكار عمومی در كشورهای رو به رشد، به علت جهل و بیفرهنگی و ترس، سطحی و كم عمق است»(2)،لذا تأثیرگذاری بر آن با ابتداییترین روشها و وسایل امكانپذیر است.«چارلز لیندبلام» دانشمند علوم سیاسی آمریكا، معتقد است در آستانه قرن بیستو یكم استفاده از زور و روشهای جبری آشكار به تدریج رنگ باخته و ابزار سلطه اقتصادی محدود شده است،اما از سوی دیگر« گسترش انواع رسانههای همگانی و حضور آنها در عرصههای زندگی، اقناع را به بهترین و مؤثرترین ابزار برای حل مناسبات میان حاكمان و مردم و نیز آحاد
مختلف مردم تبدیل كرده است».(3)گذر تمدن از اعمال قدرت قهریه به سمت استفاده از فنون اقناع و ترغیب مؤید این دیدگاه «اتولربینگر»،اندیشمند حوزه ارتباطات، است كه زور بدترین ابزار كنترل است. زور نتیجه را تضمین میكند اما معمولاً از نوع منفی آن. لذا«اقناع به دلیل دارا بودن خاصیت روانشناختی آزادی، در ترغیب شوندگان احساس همدلی ایجاد خواهد كرد».(4)
مطبوعات از جمله وسایل ارتباط جمعی هستند كه میتوانند به دلیل ماندگاری و ارائه تفسیرها و تحلیلها در صورت بهرهگیری مناسب توسط دولتها، به همراه سایر رسانهها بواسطه قدرت نهفته در نیروی پیام خود، زمینه ارضای افكار عمومی و تسهیل اعمال سلطه را فراهم آورند. مطبوعات كه در كشورهای آزاد،رکن چهارم دموکراسی شناخته شده است تنها رکنی است كه فعالیتش تابع قانون اساسی
نیست و گسترش و توسعه آن از قوای سه گانه دیگر سریعتر است. درست است كه امروزه پیوسته بر دامنه قدرت و نفوذ هر یک از قوای سه گانه(یعنی مجریه، مقننه و قضائیه)افزوده میشود و دخالتهای مستقیم آنها در زندگی و سازمان جوامع صنعتی افزایش مییابد اما به علت پیچیدگی روز افزون احوال این جوامع و همچنین واگرایی افزایش یافته نیروهای اجتماع، از توانایی این قوا در تغییر و اصلاح اوضاع
علیرغم توسعه دامنه نفوذ آنها كاسته میگردد. بر عكس، به همان نسبت كه نیروی عوامل سیاسی سنتی سستی میپذیرد بر قدرت وسایل ارتباط جمعی افزوده میشود زیرا نیروی پیام تنها عامل تلفیق و تركیب آنهاست. از همین روست كه اینک « قدرتهای سه گانه مطبوعات یعنی قدرت تحقیق، قدرت انتشار و قدرت تعیین بحث روز، دیگر بر كسی پوشیده نیست و دولتها ضمن وقوف به آن درصدد استفاده هر چه بهتر از مطبوعات هستند».(5)
دولتها،روزنامه نگاران را خواسته یا ناخواسته وادار میكنند تا با پیگیری یك جریان خبری هدفمند به دنبال موضعی خاص باشند و در برخی موارد با سكوت خبری و سانسور،همسو با آنان حركت كنند.اما اگر قرار باشد روزنامه نگاران دنبالهرو سیاستمداران باشندو در جهت خواستههای آنان گام بردارند دیگر نمیتوان انتظار داشت كه تعهد رسانهای آنان صدمه نبیند. چرا كه سیاستپیشهگان همه چیز را با عینك سیاسی میبینند نه از دیدگاه انسانی و اخلاقی. كانت فیلسوف آلمانی میگوید:«وقتی اخلاق به كناری رفت ، سیاست آغاز میشود»(6)و وقتی سیاست با روزنامه نگاری آمیخته شد،اخلاق حرفهای پایان مییابد. به گفته دانشمندان علوم ارتباطات،«رسانههای نوشتاری نمیتوانند به مردم بگویند كه به چه بیندیشند اما می توانند به آنان القا كنند كه درباره چه بیندیشند».(7)به عقیده «فردیناند تونیس» ،نظریه پرداز علوم ارتباطات، روزنامهها به عنوان ركن اصلی افكار عمومی میتوانند وقایع و ایدهها
را به سرعت ساخته و اشاعه دهند. روزنامه نگاران با ایفای نقش دروازهبانی كه قطعاً همراه با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی به تغییر ماهیت واقعه میانجامد، اصل عینیت خبر را خدشهدار كرده و با برجسته سازی ،در مطالب ارائه شده به لحاظ محتوایی نوعی جانبداری مثبت یا منفی اعمال میكنند.
حوادث 11 سپتامبر 2001 در آمریكا و حمله این كشور به افغانستان و عراق، نقش رسانهها و از جمله مطبوعات را در انعكاس وقایع و ارائه اطلاعات از یك طرف و كنترل افكار عمومی یا به گفته «ادوارد ال برنیز» ، «مهندسی رضایت» ،در همسویی با اقدامات سیاسی – نظامی دولتها را از طرف دیگر مشخصتر نمود.
مطبوعات دو كشور ایران و آمریكا نیز هر كدام از دیدگاه خود به ارائه اطلاعات در مورد وقایع مذکور پرداختند.حمله نیروهای ائتلاف به عراق در 20 مارس 2003 و سرنگونی حكومت صدام حسین ، یكی از این حوادث بود كه در مطبوعات دو كشور بازتابهای مختلفی داشت.
در اینجا به دنبال یافتن پاسخ برای چندین پرسش مهم و از جمله این پرسش كلیدی خواهیم بود كه آیا نشریه های ایران و آمریكا، با توجه به روابط تیره بین دو كشور، در انعكاس حوادث عراق پس از حمله نیروهای ائتلاف و سرنگونی حكومت صدام حسین به ویژه از مقطع زمانی اعلام شده توسط مقامات امریکایی برای انتقال قدرت به عراقیها(اول جولای 2004) به بعد، در جهت هدایت افكار عمومی با اعمال شیوههای تبلیغاتی یا پروپاگاندا، همسو با سیاستهای دولت متبوع خود عمل كردهاند و یا به اصل بیطرفی پایبند بودهاند؟
طرح مسئله
حمله آمریكاومتحدانش به عراق و تغییر حكومت این کشور، یكی از وقایع مهم در سالهای آغازین قرن بیستویكم بود. بدون تردید نمایش بزرگی كه هم اكنون تداركات آن با در هم شكستن حكومت صدام- حسین در عراق در حال انجام است، نقطه عطفی در تاریخ بشریت به شمار می رود. بدترین سناریویی كه در برابر ما قرار دارد از زبان «مهاتیرمحمد»،نخست وزیرپیشین مالزی، نقل میشود كه جنگ جهانی سوم آغاز گردیده است:« در بهترین حالت آمریكا شاید بتواند بخش ثروتخیز این منطقه حساس ژئوپولیتیكی را تنها از راه بازی قدرت و بدون یک جنگ تمام عیار فتح كند و با كنترل انحصاری آن، گلوی رقبای خود در منطقه از جمله اروپا، ژاپن و چین را در زمینه انرژی بگیرد و تا از آنها امتیازات بزرگ نستاند آن را رها نسازد».(8)از طرف دیگر، برای آمریكا تغییر حكومت دیكتاتوری و ایجاد دموكراسی در كشورهای مختلف بسیار سودمند
است چرا كه وجود كشورهای دموكراتیک میتواند مانعی در برابر گسترش كمونیسم باشد و در نتیجه پایههای جهان تک قطبی محكمتر شود. «ساموئل هانتینگتون» ، استاد برجسته كرسی حكومت و مدیر مؤسسه مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد میگوید:«در اوایل دهه 1980 سیاستمداران آمریكا این درس را آموختند كه دموكراسیها میتوانند پناه و تكیهگاه بهتری در مقابل كمونیسم باشند تا رژیمهای اقتدارگرا. به همین جهت آمریكائیان علاقه خاصی دارند كه تكامل جهانی در مسیری افتد كه با دموكراسی سازگار باشد».(9)
رژیم دیكتاتوری صدام حسین در عراق كه زمانی در اوج قدرت نظامی و اقتصادی بود با حمله به كویت واعمال تحریمهای اقتصادی بر علیه آن،به كشوری ضعیف تبدیل شد.در داخل عراق، مشكلات اقتصادی – اجتماعی به دلیل تحریمها از یک طرف و اقدامات سركوب كننده دولت صدام حسین از طرف
دیگر، مردم عراق را به شدت از حاكمیت متنفر كرده بود و امید آنان به دلیل خفقان داخلی،به منجی خارجی بود.در خارج از عراق، كشورهای بزرگ غربی از جمله آمریكا، حكومت آن را یكی از دشمنان خود میدیدند كه لازم بود تغییر كند.
با وقوع حوادث 11 سپتامبرسال 2001 و پوشش گسترده آن توسط رسانهها، افكار عمومی چه در داخل آمریكا و چه در سطح بینالمللی متقاعد شدند كه تروریسم بنیان سرمایهداری و مهد دموكراسی را هدف قرار داده و لازم است تا مهار شود. هنگامی كه جرج دبلیو- بوش ،رئیس جمهور وقت آمریكاو دیگر مقامات این کشور بعد از این وقایع اعلام كردند كه حمله به امریکا را تحمل نخواهند کرد، رسانههای عمده آمریكایی نیز تمام تلاش خود را به کار گرفتند. روزنامه «نیویورک تایمز» در یك تحلیل اساسی اعلام داشت كه انگیزه ارتكاب این جنایت «نفرت نسبت به ارزشهای والای غرب در زمینه آزادی، بردباری، نیک بختی، تعدد مذاهب و حق انتخاب همگانی است».(10)
به هر حال، دولت آمریكا، اینک از پشتیبانی كافی مردمی برخوردار بود و عراق، كشوری كه از طرف جرج بوش، محور شرارت نامیده شد (به همراه ایران و كره شمالی) و خطری تروریستیقلمداد می گردید به عنوان دومین هدف آمریكا و متحدانش ، بعد از افغانستان،انتخاب شد.
حكومت عراق با حمله نیروهای ائتلاف در مدت بسیار كوتاهی سرنگون و همانند افغانستان به دست یك دولت موقت سپرده شد. در این میان، رسانههای جمعی در كشورهای مختلف جهان، از جمله رسانههای ایران و آمریكا، از همان آغاز حمله به عراق و برخورد اولین موشك به بغداد در ساعت 5:30 بامدادروز 20 مارس سال2003 ، موضعگیریهای متفاوتی را در قبال این فرآیند اعمال كردند كه به نوعی بیانگر دیدگاه سیاسی حاكم بود.سیاستی كه در امریكابر مبنای دكترین «دفاع پیشگیرانه» و مبارزه با
تروریسم اسلامی نمایانگر رویكرد بین المللی گرایی نومحافظه كاران جمهوری خواه حاكم بر كاخ سفید بود و درایران، سیاست خارجی حاكم در قبال تحولات عراق از طرف اصلاح طلبان وزارت امور خارجه، تحت عنوان« بی طرفی فعال »اعلام شده بود،اگرچه این سیاست در عمل اتفاق نیفتاد.
شناخت چگونگی عملكرد مطبوعات دو كشور ایران و آمریكا در ارتباط با سیر تحولات عراق، چگونگی تأثیرپذیری آنان از دولتمردان خود را مشخصتر خواهد نمود.
بررسی تحولات عراق در مطبوعات ایران به دو دلیل حائز اهمیت است. اول اینکه عراق نه تنها دارای اشتراكات فرهنگی، مذهبی و تاریخی فراوان با ایران است،بلكه به خاطر همسایگی و مجاورت جغرافیایی، حوادث آن بر امنیت داخلی ایران تأثیرگذار است و دوم اینکه آمریكا به عنوان بازیگر اصلی تحولات عراق، بیش از دو دهه است كه با ایران اختلاف دارد لذا اقدامات آن در عراق به شدت از طرف دولت و رسانههای ایران مورد توجه قرار میگیرد.
از زمان انقلاب اسلامی سال1357 در ایران كه روابط این كشور با ایالات متحده امریکا به طور كامل قطع شد، همواره رسانههای دو كشور سیاستهای دولتهای یكدیگر را مورد انتقاد قرار داده و با دیدی منفی منعكس كردهاند.حمله آمریكا و متحدانش به عراق نیز یكی از این موارد بود كه در رسانههای ایران به عنوان اقدامی غیر قانونی و اشغالگرانه بازتاب یافت در حالیكه اكثریت رسانههای آمریكایی آن را اقدامی در جهت مبارزه با تروریسم و افزایش امنیت بینالمللی می دانستند.
درگیری آمریكادرجریان تحولات عراق و تأثیرآن برداخل آمریكاچه به لحاظ اقتصادی واجتماعی ویاازنظرامنیتی باعث شده است تا مطبوعات ودیگررسانههای این كشوربه شدت به پوشش خبری این حوادث پرداخته وبه پیگیری آن بپردازند.بررسی نشریه های آمریكادرجریان این حوادث می تواندكاركردرسانهای آنهارامشخص نماید. در پژوهش حاضر، سعی شده است تا ساختار محتوایی و مطالب
هفته نامه های «تایم» و «نیوزویک» از آمریكا و روزنامههای «كیهان» و «شرق» از ایران در قبال حوادث عراق، پس از حمله نیروهای ائتلاف به این کشور و سر نگونی حکومت صدام حسین با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گیرد.
تایم و نیوزویک از قدیمیترین نشریه های آمریكا هستند كه به دلیل تیراژ گسترده و توزیع بینالمللی و ارائه مقالات تحلیلی، تأثیر فراوانی بر افكار عمومی آمریكا و جهان دارند. تایم كه در سال 1923 توسط «هنریلوس» تأسیس شد به گفته «سروان شرایبر» ،محقق امریکایی،خیلی زود توانست روزنامهنگاری را متحول كند.شرایبر میگوید:«لوس، برای خواندنی كردن هفتهنامهاش اصرار داشت كه كیفیت هر مقاله را تا سطح اثری ادبی بالا ببرد و در عین حال تأكیدش بر آن بود كه كلیه اخبار چاپ شده در مجله، از صحتی كامل برخوردار باشند یعنی با دقتی بیش از آنچه در مطبوعات یومیه معمول است مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند و بدین طریق بود كه او روزنامه نگاری گروهی را ابداع كرد و این به منزله انقلابی در روش بود».(11)امروزه تایم با تیراژی بالغ بر 4 میلیون نسخه در داخل آمریكا و یک میلیون و 460 هزار نسخه
بینالمللی(12)با وابستگی به حزب جمهوریخواه امریکا، تأثیری گسترده بر افكار عمومی دارد. از طرف دیگر، نیوزویک كه در سال 1933 توسط «توماس جی سی مارتن» تأسیس شد و اكنون دارای تیراژ 1/3 میلیون نسخه در داخل آمریكا و نزدیک به یك میلیون نسخه در سطح بینالمللی است(13)دیدگاههای حزب دموكرات را انعكاس میدهد. تایم و نیوزویک به لحاظ شكل ظاهری و نحوه تیتر زدن و همچنین چگونگی ارائه مطالب كه بهصورت مقالاتی توصیفی در رابطه با مسائل سیاسی است،باهم شباهت دارند.
در ایران،روزنامههای كیهان و شرق را كه دارای تیراژی نسبتاً زیاد و توزیعی سراسری هستند،میتوان منعكس كننده دیدگاههای دو جناح موسوم به راست و چپ دانست.بههر حال،«روزنامههای وابسته یا متمایل به احزاب را باید جزئی از مطبوعات پرنفوذ یك كشور بشمار آورد كه در حال حاضر به صورت حرفهای منتشر میشوند و هدف آنها شكل دادن به افكار عمومی است».(14)
مقطع زمانی انتخاب شده برای بررسی نشریه های مذكور، از زمان اعلام شده برای انتقال قدرت به عراقیها یعنی اول جولای 2004(11تیر1383) به مدت دو ماه است كه این دوره به دلیل حساسیت اوضاع عراق و چگونگی تصمیمگیری آمریكا در برنامهریزی برای انجام انتخابات و در نتیجه كاستن از تنشها و مخالفتها در مورد تداوم حضور در این كشور حائز اهمیت است.
با بررسی متغیرهای موردنظر از جمله ارزشهای خبری،تیتر، سبکهای مورد استفاده در ارائه مطالب، تمایل به تنشزایی یا تنشزدایی و ساختار موضوعات مطرح شده،چگونگی بازتاب رویدادهای عراق در نشریه های دو كشورایران وامریكا بررسی می گردد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
این تحقیق میتواند از سه جنبه دارای اهمیت باشد:
1)آگاهی یافتن نسبت به جهتگیریهای خاص مطبوعات ایران و آمریكا و هماهنگی یا عدم هماهنگی آنان با سیاست خارجی كشور متبوع خود.
می توان گفت رابطه بین سیاست و رسانهها یك رابطه دوسویه است. از طرفی، یك موضوع سیاسی بدون حضور رسانهها ممكن است اصلاً مطرح نشود. در هر بحران سیاسی بینالمللی، تا زمانی كه رسانههای خبری آن را به تصویر نكشند دیپلماتها چندان بدان نمیپردازند. «نمونههای گویای این مطلب را میتوان در ماجرای میدان تیان آنمن (چین)، بحران گروگانگیری سیما (پرو)، بحران بوسنی و حمله به كردهای شمال عراق توسط صدام، مشاهده كرد»(15)و از طرف دیگر، رسانهها بدون پرداختن به سیاست چندان عرصه مانور نداشته و شهرت نمییابند. مثلاً شبكه تلویزیونی الجزیره در قطر قطعاً بدون ورود به حوزه سیاست و به ویژه پوشش حوادث 11 سپتامبر و وقایع بعد از آن نمیتوانست جای خود را در میان رسانههای مطرح جهان باز كند و به «CNN عربی » تبدیل گردد.
«تئودور وایت» ،محقق امریکایی،میگوید:«هیچكدام از قوانین اصلی كنگره آمریكا،هیچ حادثه مهم خارجی، هیچ تغییر اساسی اجتماعی، در ایالات متحده نمیتواند موفق باشد مگر آن كه مطبوعات، اذهان عمومی را آماده كرده باشند».(16)
بنابراین، بررسی چگونگی هماهنگی مطبوعات دو كشور ایران و آمریكا با سیاست خارجی كشور متبوع خود، میتواند روشن كننده بسیاری از مطالب در مورد شیوه عمل مطبوعات باشد.
2)بررسی تطبیقی الگوهای خبری متفاوت در جهان.
ضروری به نظر میرسد تا به عنوان یك تحقیق علمی، عملكرد نشریه های آمریكایی به عنوان غولهای رسانهای بینالمللی و مطبوعات ایران به عنوان رسانههای یك كشور جهان سومی و در نتیجه «الگوی خبری غرب» با پس زمینه «جریان آزاد اطلاعات» از یك طرف و «الگوی روزنامه نگاری توسعه» با ذهنیت ارائه«اخبار مثبت داخلی»و«اخبار منفی خارجی» از طرف دیگر به صورت تطبیقی بررسی گردد و مشخص شود آیا آنچه كه «كلمنت ماروكین روجاس» روزنامهنگار گواتمالایی، ایده« آزادی اطلاعات غربیها و «آزادی هوشیاری» جهان سومیها»(17)می خوانددر عمل تحقق مییابد یا خیر.
3)فراتر رفتن از شیوههای تحقیقاتی موجود در ایران در زمینه رسانهها و تلاش برای شناخت هر چه بیشتر رسانههای بینالمللی، فارغ از نوع نگاه بدبینانه غالب نسبت به رسانههای خارجی و بویژه آمریكایی در داخل ایران.
واقعیت این است كه در داخل ایران، چندان رغبتی نسبت به شناخت رسانههای آمریكایی وجود ندارد و اگر هم چنین ارادهای باشد،پیشاپیش دیدگاهی منفی و بدبینانه اعمال میشود. لذا شناخت رسانههای این كشور و بررسی تطبیقی عملكرد آنها نسبت به رسانههای ایران در ارائه رویدادهای واحد، میتواند افقهای گستردهای را پیش روی پژوهشگران و دانشگاهیان بگشاید.
بررسی سا بقه تحقیق
در مورد تاریخچه فرآیند تاریخی موضوع تحقیق میتوان به برخی از تحقیقات تقریباً مشابه اشاره كرد.یكی از مهمترین كارها، بررسی سه نشریه مهم آمریكا یعنی تایم،نیوزویک و«یواس نیوزاندورلد ریپورت» میباشد كه توسط «بگیكیان» در سال 1959 در آمریكا انجام شد و با استفاده از الگوی «مسئولیت ارتباطات جمعی» به این نتیجه دست یافت كه«تصویر بازسازی شده جهان از سوی آنان اغلب سوگیرانه،تحریف شده یا واقعاً غلط است».(18)
همچنین،برخیازاندیشمندان بابررسیهایی تطبیقی نشان دادهاند كه چگونه رویدادهایی واحد، از رسانههای جوامع مختلف به شیوههایی كاملاً متفاوت بازتاب مییابند.برای مثال میتوان به« تحقیقات انجام شده توسط «ادوارد سعید»(1981)(پوشش خبری اسلام درغرب)،«استیونسن»و«كول»(1980)(اخبارخارجی درکشورهای منتخب)،«ملکوت»و«دایانه په»(1991)(جانبداری در گزارشگری:تحلیل محتوای پوشش خبری مطبوعات آمریكا از سقوط هواپیمای كره و ایران) اشاره كرد».(19)
از جمله پژوهشهای انجام شده در ایران می توان به پایان نامه رضا شریفی سوركی تحت عنوان «بازتاب دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مطبوعات امریكا و طرح هدایت افكار عمومی _ تحلیل محتوای هفته نامه های تایم و نیوزویك قبل و بعد از دوم خرداد 76» اشاره كرد كه در آن با استخراج141 مطلب از دو نشریه مورد نظر در یك دوره 10 ساله با هدف شناخت تصویر ترسیم شده از ایران در مطبوعات خارجی، نشان داده شده است كه تصویر ارائه شده از ایران در سالهای اخیر و پس از دوم خرداد1376 مناسب تر و ملایم تر است .(20)
همچنین زهرا عیوض علیلو در پایان نامه خود تحت عنوان «بررسی تطبیقی نحوه انعكاس اخبار مربوط به جنگ عراق در روزنامه های تهران »با هدف بررسی نوع نگاه روزنامه های جناح راست ( رسالت و كیهان) و روزنامه های جناح چپ (اعتماد و یاس نو ) در قبال جنگ عراق به این نتیجه رسیده است كه بین روزنامه های دو جناح از نظر نحوه انعكاس اخبار مربوط به جنگ عراق تفاوت معنی داری وجود دارد.روزنامه های جناح راست در بزرگنمایی خبرهای دارای محتوای ضد امریكایی و مؤید پیروزی طرف عراقی مخاصمه، سعی وافری به خرج داده اند.(21)
اهداف تحقیق
هدف اصلی از این تحقیق،بررسی ساختار و محتوای مطالب مربوط به وقایع عراق در دوران حضور نیروهای ائتلاف در این کشور و پس از سقوط حکومت صدام حسین، در دو روزنامه ایرانی كیهان و شرق و دو نشریه آمریكایی تایم و نیوزویک از11تیر1383 (اول جولای 2004) به مدت دو ماه است. به این معنا كه رویدادهای عراق از چه بازتابی برخوردار بوده است و دو گروه نشریه های مذكور چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارند. در بررسی ساختار بیشتر جنبه كمی و در بررسی محتوا بیشتر جنبه كیفی مطالب مورد نظر است.برخی اهداف جزئیتر عبارتند از:
1)شناخت نوع جهتگیری اعمال شده توسط هر دو گروه نشریه های ایران و آمریكا درباره رویدادهای عراق
2)شناخت نوع سبکهای به كار رفته در مطالب مربوط به عراق
3)شناخت نوع تیترهای مورد استفاده
4)شناخت نوع ارزشهای خبری مورد تأكید
5)شناخت محتوای مطالب مربوط به حوادث عراق
6)شناخت گرایش به تنشزایی/ تنشزدایی در هر دو گروه نشریه ها
7)بررسی رابطه بین نوع نگرش این دو گروه از نشریه ها به حوادث عراق با دیدگاه سیاسی حاكم
8)بررسی نوع تصویر ارائه شده از وضعیت مردم و كشور عراق بعد از سقوط صدام حسین و به هنگام حضور نیروهای ائتلاف در این كشور
9)مقایسه تطبیقی نشریه های ایران و آمریكا به لحاظ نحوه انعكاس حوادث عراق
پا نویس ها :
1 Herbert Schiller, The Mind Managers,( Boston: Beacon Press, 1973), p.168.
2- رفیق سكری،افكارعمومی،تبلیغ وآوازهگری،ترجمه حسین كرمی،(تهران: نشر همراه، 1370)، صفحه113
3-آنتونی پراتكانیس و الیوت ارنسون،عصر تبلیغات، ترجمه دكتر كاووس سید امامی و محمد صادق عباسی، (تهران:انتشارات سروش، چاپ دوم 1380)،صفحه7
4-اتولربینگر،ارتباطات اقناعی،ترجمه علی رستمی،(تهران: مركز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیما، 1370)،صفحه های 9تا10
5-ژانلوئی سروان شرایبر،نیروی پیام، ترجمه سروش حبیبی، (تهران: انتشارات سروش، چاپ دوم1371)،صفحه های144تا150
6-ساموئل هانتینگتون، موج سوم دموكراسی درپایان سده بیستم،ترجمه دكتراحمدشهسا، (تهران: انتشارات روزنه،1373)،پیشگفتار، صفحه37
7 Bernard Cohen , The Press and Foreign Policy, (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1963),p. 16.
8- پیتر میشل و جان شوفل، فهم قدرت : دغدغه دائمی چامسكی ، ترجمه دكتر احمد عظیمی بلوریان،(تهران: انتشارات رسا،1382)، صفحه14
9-هانتینگتون،پیشگفتارصفحه37
10-میشل وشوفل ،صفحه49
11-سروان شرایبر،صفحه189
12http://www.Time.com/magazine/history 13.http://www.Newsweek.msnbc.com/history
14- هرمز مهرداد،مقدمهای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی، (تهران:انتشارات فاران، 1380)، صفحه18
15- سیدمرتضی میرهاشمی،«رسانه، دیپلماسی و اقتصاد سیاسی»، فصلنامه پژوهش و سنجش،(سال نهم، شماره 32، زمستان 1381)، صفحه266
16Wanta, Golan and Lee,”Agenda Setting and International News: Media Influence on Public Perceptions of Foreign Nations”, Journalism & Mass Communication Quarterly, (Vol. 81, No. 2, Summer2004),p. 367.
17- دکتر كاظم معتمدنژاد باهمکاری ابوالقاسم منصفی،روزنامه نگاری: با فصلی جدید در بازنگری روزنامه نگاری معاصر، (تهران: مركز نشر سپهر، چاپ سوم 1368)،صفحه505
18-ال-آر هولستی،تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمه دكتر نادر سالارزاده امیری،(تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1373)، صفحه88
19-ابراهیم احراری،«نقش رسانهها در كنترل جامعه»،فصلنامه پژوهش و سنجش،(سال یازدهم، شماره 37، بهار1383)،صفحه118
20-رضا شریفی سوركی،« بازتاب دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مطبوعات امریكا و طرح هدایت افكار عمومی_ تحلیل محتوای هفته نامه های تایم و نیوزویك قبل و بعد از دوم خرداد 76(2002-1993)»، ، پایان نامه كارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی،دانشكده علوم اجتماعی1383
21-زهرا عیوض علیلو،« بررسی تطبیقی اخبار مربوط به جنگ عراق در روزنامه های تهران »، ،پایان نامه كارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی ، دانشگاه علامه طباطبایی دانشكده علوم اجتماعی1383